شعرجدایی

ساخت وبلاگ

گفتم نرو پر پر میشم ...گفتی میخوام رها باشم....

گفتم آخه عاشق شدم ... گفتی میخوام تنها باشم

گفتم دلم گفتی بسوز ... گفتم یه عمری باز هنوز

گفتم پس عمرم چی میشه ... گفتی حدر شد شب و روز

گفتم آخه داغون میشم ... گفتی به من خوش میگزره....

گفتم بیا چشمام به تو ... گفتی آخه کی میخره

گفتم منو جسم میدیدی ... گفتی آره بی قیمتی

گفتم یه روز کسی بودم ... با من نکن بی حرمتی

گفتم صدام میمیره باز ... گفتی به درد بسوز بساز

گفتم حالا که پیر شدم ... گفتی که از تو سیر شدم

گفتم تمنّا میکنم ... گفتی میخوام خوردت کنم....

گفتم بیا بشکن تنو ... گفتی فرمواش کن منو

 

آجیای خل و چل...
ما را در سایت آجیای خل و چل دنبال می کنید

برچسب : شعرجدایی,شعرجدایی گریه دار,شعرجدایی جدید,شعرجدایی وتنهایی,شعرجدایی ودلتنگی,شعرجدایی ترکی,شعرجدایی از دوست,شعرجدایی باعکس,شعرجدایی غمگین,شعرجدایی مریم حیدرزاده, نویسنده : kholocheliao بازدید : 129 تاريخ : پنجشنبه 8 مهر 1395 ساعت: 2:26